امروز

شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳

  ساعت

۱۲:۰۲ بعد از ظهر

سایز متن   /

امروزه توجه صرف به ابعاد مادی زندگی و غفلت از ارزشهای اخلاقی و مصالح خانوادگی و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی بین اجزای خانواده زمینه ساز بروز اختلافات و گسسته شدن بنیان برخی از خانواده هاست. این در حالی است که خانواده نقش مهمی در سعادتمندی افراد و جوامع دارد، لذا باید در تحکیم بنیان های آن بسیار کوشید. در این عرصه در آموزه های دینی نیز همچون سایر ابعاد زندگی هم به نیازهای مادی و هم به نیازهای معنوی توجه شده است. بعلاوه صرف نظر از اینکه شناخت متکی بر عقلانیت را در برمی گیرد، بعد عاطفی و رفتاری را نیز پوشش می دهد. این آموزه ها شیوه های متعالی و حیات بخشی را ارائه می دهد و بر عواملی چون وجود ایمان و تقوا، عشق و محبت، وفاداری، اعتماد متقابل، صبر و شکیبایی، مدیریت صحیح، اخلاق نیکو، شناخت حقوق و وظایف و … برای همه اعضای خانواده، تأکید دارد. بنابراین آموزش رمز و راز رفتاری در خانواده و چگونگی برقراری ارتباط حسنه با همسر و فرزندان، و احیای سنت های حسنه مذهبی و ملی از جمله راهکارهایی است که برای نهادینه کردن اخلاقیات در خانواده ها ضرورت دارد.

نقش هر یک از زوجین از نگاه روانشناسی
از آنجاییکه خانواده نهادی انسانی بر دو مبنای عواطف و تعهدات متقابل است و از طرف دیگر رشد و ارتقاء شخصیت و اعتدال و سلامت روان زمینه ساز و ملازم رشد و عواطف و تعهدات انسانی است، مقولاتی چون ثبات شخصیت، رشد شخصیت، بهداشت و سلامت روان در حوزه علوم تربیتی و روانشناسی و مضامین عالیه کرامت نفس، در حوزه فرهنگ دینی همگی ناظر بر مبنایی ترین اصل حیات فردی و اجتماعی انسان یعنی اعتلای شخصیت است. همچنان که بسیاری از رفتار های تحقیر آمیز عامل اختلال در سلامت روحی و ضعف شخصیت هر انسانی است.
در بررسی عوامل انگیزشی در امر ازدواج، برخی از کارشناسان علوم روانشناسی، انگیزه جنسی را بعنوان مهمترین عامل مؤثر و اصلی از برای ازدواج می دانند، که البته این امر در قوانین جاری ما نیز سایه افکنده و در بحث تمکین خاص از ضمانت اجراهای لازم هم برخوردار گردیده است. لیکن با نگاه عمیق تری باید اذعان داشت که در کنار انگیزه فوق، هر فردی به اقتضای میل به اجتماعی زیستن، برای به فعلیت رساندن استعداد های بالقوه خود نیاز به توان و ظرفیت های مادی و معنوی دیگران نیز دارد و در این مسیر بهترین یار و یاور او همسری مهربان و وفادار می باشد. که علاوه بر صیانت از تنهایی، به تغذیه عاطفی و نیاز جسمی او بپردازد و به شکوفایی حس کمال طلبی هر دو جنس منجر شود. بنابراین و بر این اساس، می توان هدف اصلی از تشکیل خانواده را، شکل حقوقی و رسمی دادن به ارضای تمامی این نیازها دانست.
از طرف دیگر بلحاظ اینکه اصل تقسیم وظایف، تفکیک نقش ها و کارکردها، اصلی لازم و مقبول در هر نهادی است و نهاد خانواده هم از این امر مستثنی نیست، لذا تضمین بقاء و دوام آن منوط به پذیرش و اعمال تفاوت در حوزه مسوؤلیّت ها و کارکردها می باشد. بر این اساس، چنانچه قائل به این اصل باشیم که زن و مرد هر یک بنا بر اقتضائات جسمی و روحی خود نقش و کارکرد متفاوتی دارند، لذا این باور غلط زیر سؤال می رود که لازمه تحقق عدالت، حقوق و تکالیف مساوی و برابر است. به همین جهت این امر پایه و مبنای پذیرش تفاوتهایی در ایفای وظایف خانوادگی است که از عوامل مهم در تحکیم خانواده بحساب می آید.
با همین استدلال در تربیت فرزندان نیز باید همین تفاوتهای فطری و غریزی در برخورد با آنان مورد لحاظ واقع شود و بر پایه آن تربیت دخترانه یا پسرانه اعمال شود تا برای پذیرش نقش های متناسب با جنسیت و مقتضیات تکوینی خویش آماده شوند. و هر کدام باعتبار جنسیت خود به ظرفیت های بهتری دست یابند تا در مسیر زندگی مشترک خانوادگی، قادر به ایفای وظایف ویژه و پذیرش نقش های متمایز باشند.
بهترین نمونه این است که هر کودکی در دوران اولیه زندگی خود با نقشی که طبیعت به آنها اعطاء کرده، انس بیشتری دارند. این امر حتی بدون دخالت بزرگترها، در بازی های کودکانه هنگام انتخاب اسباب بازی بچه ها ظهور و بروز دارد. بطوریکه نوعاً عروسک ها و وسائل آشپزی مورد انتخابی دختران می باشند و پسران نوعاً بازی با ماشین و وسایل هیجان انگیز را ترجیح می دهند. بر همین اساس هنوز در خانواده هایی که همواره بر آماده نمودن فرزندان خود در نقش های خدادادی تأکید دارند و بطور مثال امر خانه داری و میزبانی را به دختران خود می سپارند و در آموزش دادن مسئولیتهای بیرون از خانه و نیز مهارتهای شغلی بر روی فرزندان پسر اصرار می ورزند، هنگام تشکیل خانواده به موفقیت های بیشتری دست می یابند.
بدین ترتیب و در شرایط کنونی، آثار پا فشاری های افراط گونه بر امر تحصیلات عالی دختران (نه کسب علم) با هدف راه یابی آنان به بازار کار مشهود می باشد، که در برخی موارد با وظایف همسر داری در تعارض قرار می گیرد. مضافاً اینکه عواقب دیگر این پا فشاری های غیر منطقی این است که با شعار تساوی حقوق زن و مرد، برخی از دختران جوان را به اشتغال در مشاغل سخت وا داشته و با داشتن استقلال به ظاهر مالی از امر ازدواج و حفظ جایگاه طبیعی مادر شدن، سر باز می زنند.

نگاه قوانین جاری به وظایف زوجین
۱) ریاست شوهر بر خانواده
قانون مدنی مقرر می دارد: “در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است ” و باید گفت که در حقوق کشورهای بسیاری همانند حقوق ایران ریاست خانواده بر عهده مرد نهاده شده است .
در واقع، در نظام حقوقی ایران مرد را به عنوان ستون خانواده معرفی کرده و در واقع نقش قائم و نگهدارنده را به وی داده است. تا جاییکه ریاست خانواده از امور مربوط به نظم عمومی است و شوهر نمی‌تواند به اختیار یا ضمن یک قرارداد خصوصی از آن بگذرد. از جمله آثار دیگر ریاست شوهر، حق تعیین مسکن است که البته در صورت توافق حین ازدواج قابل واگذاری است. علاوه بر آن شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود یا زن باشد، منع کند .
در تحلیل این امر گفته شده اگر در نهاد خانواده مدیری واحد نباشد و زن و مرد در اداره امور آن برابر باشند ناچار باید برای حل اختلاف خود در هر مورد به دادگاه رجوع کنند و همین امر ممکن است موجب خدشه دار شدن صلح و صفای زوجین شود و در نتیجه پایه‌های زندگی زناشویی را فرو ریزد.
گرچه امروزه با نگاهی بظاهر فمینیستی و تحت تأثیر هجمه های فرهنگی غرب، فرهنگ تجرد گرایی بین غیر مزدوجین و نیز عدم اطاعت از مرد بعنوان مقابله با مرد سالاری، در میان برخی زنان جامعه ترویج می شود، لیکن باید اذعان نمود ریاست مرد بر خانواده یک امتیاز یا برتری برای او محسوب نمی‌شود، بلکه یک مسئولیت است که در راستای حفظ سلامت و استحکام خانواده باید بکار برده شود.
از دیگر آثار ریاست مرد بر خانواده، تکلیف تمکین برای زن است که به دو معنای عام و خاص است . تمکین به معنای عام آن است که زن ریاست مرد برخانواده را بپذیرد و در حدود عرف و قانون کلام شوهر را اطاعت کند، هرچند نباید مشورت را در این معنی نادیده گرفته، زیرا خانواده محیطی است که بر اساس عشق و محبت بنیان گذاری شده و در آن رئیس و مرئوسی به معنای یک سازمان اداری وجود ندارد. تمکین به معنای خاص آن است که زن رابطه غریزی را با شوهر خود بطور متعارف بپذیرد و جز مواردی که مانع موجهی داشته باشد، از برقراری این رابطه سرباز نزند.

۲) حسن معاشرت
متعاقب ایجاد رابطه زوجیت بعد از وقوع صحیح نکاح، حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر برقرار می گردد. در قانون مدنی در فصل مربوط به حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند. و به عقیده حقوقدانان منظور از حسن معاشرت زوجین با یکدیگر رعایت عرف ،عادت و زمان و مکان می باشد. بنابراین زن و شوهر باید با خوشرویی و مسالمت با یکدیگر زیسته و بدون داد و فریاد و ناسزا و مجادله، روزگار بگذرانند.
بر این اساس زوجین مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر و نیز معاضدت در تشیید مبانی خانوادگی و همکاری و همیاری در تربیت اولاد می باشند. سکونت مشترک و پاسخ به نیاز های غریزی همسر از لوازم حسن معاشرت تلقی می گردد، بعلاوه، وفاداری زوجین نسبت به یکدیگر از لوازم تحکیم مبانی خانواده است.
هم چنین احترام به زن، محبت میان زوجین و اظهار آن، پوشاندن عیوب همسر، عفو و گذشت، مدارا کردن زن و شوهر با یکدیگر، مشورت و تبادل نظر میان زوجین و از طرف دیگر اجتناب از شک و تردیدهای بی جا که منجر به ایجاد کینه همراه با دلسردی در دیگری می شود، از لوازم این امر است.
البته در شرایط فعلی و بدنبال توسعه ی وسایل ارتباط جمعی و گسترش شبکه های اجتماعی یکی از عوامل مهم آسیب پذیری خانواده ها، در بروز سوء تفاهم و سوء ارتباطات است. بنابراین هر یک از زن و شوهر به سهم خود تکلیف دارند که از انس بیش از حد با فضای این شبکه ها اجتناب کنند تا از به وجود آمدن روابط سوء پیشگیری کنند و در اولین فرصت ممکن به حل و فصل آنها بپردازند. زیرا این عوامل بصورت یک فرایند مخرب و پیش رونده عمل نموده، و گاهی یک سوء تفاهم ساده در صورت مرتفع نشدن، بنیان زندگی زناشویی را متلاشی می کند.
از موجبات دیگری که سبب تفاهم و همکاری اعضای خانواده می گردد، وجود روحیه ی مشورت در خانواده است که در عین ایجاد خانواده ای صمیمی، بهترین محافظ در برابر مشکلات و موانع زندگی نیز هست. زیرا در طول تاریخ زندگانی بشر نیز بهترین و مستحکم ترین کانون های خانوادگی، آن هایی بوده اند که در آن، زن و شوهر و فرزندان با همفکری و همکاری به سیر تکاملی خود ادامه داده اند.

۳) پرورش فرزندان و تربیت نسلی پویا
با مطالعه قوانین مربوط به وظایف والدین که قسمت اعظم آن در مواد قانون مدنی آورده شده است، پس از تولد طفل قانون‌گذار برای پدر و مادر یک‌ سری حقوق و تکالیفی را مقرر کرده است که مهم‌ترین آنها شامل حضانت، سرپرستی اموال، تربیت، حق نفقه، می شود.
بعضی از والدین امروزی بدلیل میل به رفاه طلبی به این جهت که زیر بار مسئولیت نروند از فرزند آوری شانه خالی می کنند. بهمین لحاظ، پدیده فرزند آوری برای برخی از زوجهای جوان به تابویی تبدیل شده است. لیکن با لحاظ اینکه انسان برحسب فطرت، جمع طلب است و به طور طبیعی از انزوا و تنهایی گریزان است، لذا بدین ضرورت باید تن به توسعه و تکثیر نسل خود بدهد. همین انگیزه باعث شده هر فردی تا قبل از تشکیل خانواده، به خانواده‌ای که در آن تولد یافته، وابستگی شدید دارد و بعد از آن، در اولین فرصت مناسب، خود تشکیل خانواده می‌دهد و به آن وفادار می‌ماند. هم‌چنین، تعلقات انسان به محیط و افرادی که با آن‌ها مأنوس شده، به طور فطری انسان را پایبند می‌کند؛ و گرچه به ظاهر امری اکتسابی به نظر می‌رسد، اما جاذبه‌ای درونی دارد.
بنا به این توجیه، گرچه تربیت فرزند وظیفه ی خطیری است که نیاز به حد اعلای حوصله، صبر، خوش خلقی، کاردانی، عشق، بینش، آگاهی و دانش دارد، لیکن در عین حال که به ارضاء حس مادری کمک می کند، تجربه ی شیرینی در مسیر کمال تلقی شود که به لحاظ اینکه ثمراتی بنام باقیات الصالحات در پی دارد، بهترین پاداش و تجربه شاد یک عمر بحساب می آید.
در واقع موضوع اصلی، چگونگی تعلیم دادن است، که باید گفت ضرورت ها و اقتضائات از خانواده ای به خانواده دیگر تفاوت دارد. البته در هر موقعیتی می توان و لو با آزمون و خطا در وضع خانوادگی تغییراتی به وجود آورد، مشروط بر آنکه افراد خانواده متوجه احتیاج به تغییر شوند و راه اجرای آن را بیابند. لذا این امر در صورتی ممکن و میسر خواهد شد که پدر و مادر به مانند فرزندشان شاگردانی آماده آموختن شوند. اما مشکل اینجاست که برخی از اولیاء در وضعی هستند که خیلی از مواردی را که انتظار دارند به فرزندانشان تعلیم دهند، خود هنوز نیاموخته اند. مثلا” پدر یا مادری که هنوز نیاموخته از چه راهی بر اعصاب خود مسلط شود، نمی تواند به فرزندشان بیاموزد که چگونه خود را کنترل کند. در مثالی دیگر، اولیایی که بهداشت فردی را رعایت نمی کنند و یا در انجام فرایض دینی سهل انگاری می کنند، نمی توانند فرزند خود را وادار به مسواک زدن و یا تکالیف مذهبی نمایند. هم چنین در فرض اینکه، قطع به یقین پدری و مادری که ساعات کمی را به مطالعه اختصاص می دهند، نمی توانند از فرزندشان انتظاری بیش از این داشته باشند. بنابراین بخوبی روشن است که اگر الگوهای تقلیدی کودک در محیط خانواده، الگوهای مناسب و سالمی نباشند، کودک را با چالشهایی روبرو خواهند ساخت.
از جمله مسائل قابل گوشزد این است که، بدنبال گسترش وسایل ارتباط جمعی یکی از معضلات جامعه ما در رابطه با فرزندان، نداشتن وقت کافی در هم صحبتی با آنهاست. نقش این وسائل بگونه ای شده که از یکطرف انس فرزندان با بازیهای انفرادی رایانه ای موجب دوری آنان از بازی های گروهی با هم سن و سالهای خود شده، و از طرف دیگر عادت غیر متعارف برخی والدین با فضای مجازی باعث خلأ عاطفی بین آنان گردیده، گرچه به ظاهر در زیر یک سقف زندگی می کنند. از جمله آفات دیگر این شیوه اینکه، این امر نه تنها مهارتهای ارتباطی فرزندان را در بزرگسالی از آنان سلب می کند، بلکه در فعالیتهای گروهی نیز، دچار مشکل می شوند.
همچنین امروزه زندگی خیلی از خانواده ها تلویزیون محور شده و حتی نحوه چیدمان دکور منزل ها به سمت آن می باشد. در حال حاضر، حتی ساعت صرف غذای ما همراه با کودکان با برنامه های تلویزیونی تنظیم می شود. اگر از تأثیر گذاری منفی بسیاری از سریال های مخصوص بزرگسالان بر کودکان بگذریم، حتی برخی اخبار را هم نباید در کنار کودکان رصد کنیم. زیرا با این وصف اجازه نمی دهیم آنها کودکی کنند.
این در حالی است که در دهه گذشته بطور معمول میانگین کمتری در خانه ها از رسانه هایی مانند اینترنت و موبایل استفاده می شد و در وقت گذاردن برای اعضای خانواده اهتمام بیشتری صورت می گرفت. در واقع استفاده بهینه تری از اوقات در منزل، وجود داشت و از کنار هم بودن و توجه به اعضای خانواده لذت بیشتری برده می شد.
بنابراین، محیط ارتباطی کودکان نیز، که تا دیروز شامل خانواده و افراد مرتبط یعنی دوستان و بستگان بود، اگر در بعضی موارد با فضای گسترده تری به مانند ماهواره در آمیخته شود، نو نهالان را به بلوغ زودرس نزدیک و از این رهگذر الگوهای ذهنی اوّلیه کودک به سوی مسائل نامطلوبی دلالت می شود که، به راحتی می توان آینده نه چندان دور آنان را حدس زد. بدین صورت که نه تنها دچار مشکلات عدیده روحی و روانی و از همه مهم تر، اخلاقی خواهند شد بلکه به لحاظ اینکه تقلید از الگو، به کودک این اجازه را می دهد که رفتارها و نگرش های متناسب با محیطی را که در آن زندگی می کند یاد بگیرند، وضعیت چندان مطلوبی در انتظار آنان نمی باشد.
خوشبختانه، یکی از پدیده هایی که به زندگی زوجین امروزی وارد شده، فرهنگ مشاوره و بهره گیری عملی از تجربیات علمی و کاربردی برخی از روانشناسان است. امری که شاید در دهه های گذشته، جامعه ما بر این باور غلط پافشاری داشت که فقط محجورین و افراد سفیه نیاز به مشاوره دارند. از طرفی دیگر با گسترش تکنولوژی فناوری اطلاعات و اینکه عرضه تجربیات کارشناسان قابل اعتماد به سهولت در تقویم برنامه های رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب قرار گرفته، لهذا فرصت مغتنمی را فرا روی نسل جاری گشوده است، تا علیرغم وجود هر معضل پیچیده ای بتواند به راه حلی اساسی دست یابد. و لذا کمتر زوجی است که نتواند برای برون رفت از هر گونه مشکلی و یافتن راههای ممکن از ظرفیت های وسائل ارتباط جمعی، استفاده نکند.

۴) پرداخت نفقه (هزینه های زندگی)
یکی از وظایف رئیس خانواده تأمین مایحتاج همسر و فرزندان می باشد، در این رابطه، قانون مدنی مقرر می دارد: در عقد دائم، نفقه زن به عهده شوهر است.
در واقع شوهر به عنوان مسئول خانواده می کوشد تا به رشد و تعالی اعضای آن کمک نموده و از این ظریق به شکوفایی استعداد های بالقوه خود و خانواده اش بپردازد. این ویژگی یک خانواده سالم و متعارف است و جز در مواردی که مرد مبتلاء به بیماری های جسمی که مانع فعالیت وی شود، همه جا چنین تلاشی وجود دارد. این وظیفه، چون تکلیفی الهی است، لذا ادای آن وسیله انبساط خاطر در کلیه اعضای خانواده و موجبی از برای پاداش اخروی خواهد بود.
اما گاهی مشکل از آن جا آغاز می شود که در شرایط خاص و تنگناهای مالی، شوهر توانایی تأمین خواسته های همسر و فرزندان خود را ندارد و یا زن، به مقدار نیاز بسنده نمی کند. این وضعیت، هنگامی نیز پیش می آید که مرد، بر اثر سرزنش های زن، خدایی نا کرده به دزدی و اختلاس و در آمدهای نا مشروع روی می آورد و گاه به گریز از خانه و حتی اعتیاد کشیده می شود و حتی بعضاً به جدایی می اندیشد. در همه این فروض، آرامش روحی شوهر، کاهش می یابد و نگاه افسرده و یا عصبی او در روابط خانوادگی، بازتاب می یابد.
گرچه بر اساس قوانین جاری زن از استقلال مالی برخوردار می باشد، لیکن از آنجاییکه زندگی زناشویی بر پایه اشتراک بنا شده از این رو باید از بکار بردن شیوه هایی که به تفاهم در زندگی لطمه وارد کند، اجتناب کرد. بدیهی است متقابلاً مردان نیز در صورت کسب ثروت و تحصیل مال در دوران زوجیت بجهت تلطیف روابط زناشویی، نباید از تملیک آن به همسرش فروگذاری کنند. زیرا وجود مرزهای مادی بعضاً موجبات لطمه زدن به بنیاد خانواده را فراهم می کند.

۵) تمکین از همسر
یکی از عواملی که به تحکیم مبانی خانواده کمک می کند، تمکین زن از همسر و خودآرایی زن برای شوهرش می باشد. بدیهی است پاسخ به نیازهای غریزی یکی از وظایفی است که برای زوجین هم حق و هم تکلیف تلقی شده و مورد تأکید شرع و قانونگذار می باشد. گرچه امروزه یکی از خطرناک ترین آفت هایی که کانون خانواده ها را تهدید می کند، خودآرایی برخی زنان برای بیگانگان است. این آفت خطرناک، زمینه ساز آلودگی زن و عامل فروپاشی برخی خانواده است، و از این رو باید با همه توان از آن پیشگیری کرد.
اجازه بدهید پایان بخش این نوشتار، در کلامی از پیامبر(ص) باشد که فرمود: هرگاه زن، خود را بیاراید و خوش بو کند و از در خانه اش بیرون برود و شوهر، به این، راضی باشد، به ازای هر قدمی که بر می دارد، برای شوهرش یک خانه در آتش ساخته می شود.

عوامل تحکیم مبانی خانواده
امروزه توجه صرف به ابعاد مادی زندگی و غفلت از ارزشهای اخلاقی و مصالح خانوادگی و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی بین اجزای خانواده، زمینه ساز بروز اختلافات و گسسته شدن بنیان برخی از خانواده هاست. این در حالی است که خانواده نقش مهمی در سعادتمندی افراد و جوامع دارد، لذا باید در تحکیم بنیان های آن بسیار کوشید. در این عرصه آموزه های دینی شیوه های متعالی و حیات بخشی را ارائه می دهد و بر عواملی چون وجود ایمان و تقوا، عشق و محبت، وفاداری، اعتماد متقابل، صبر و شکیبایی، مدیریت صحیح، اخلاق نیکو، شناخت حقوق و وظایف و … برای همه اعضای خانواده، تأکید دارد. بنابراین آموزش رمز و راز رفتاری در خانواده و چگونگی برقراری ارتباط حسنه با همسر و فرزندان، و احیای سنت های حسنه مذهبی و بومی از جمله راهکارهایی است که برای نهادینه کردن اخلاقیات در خانواده ها ضرورت دارد.

سؤال: در وضعیت کنونی همسرانی که اقدام به مطالبه مهریه می کنند، باید در انتظار چه شرایطی باشند؟
۱) طرح دعوای ادعای اعسار زوج در اثنای رسیدگی به دعوای مطالبه مهریه و النهایه صدور حکم به پرداخت مهریه به نفع زوجه البته به صورت تقسیط؛ به جهت اینکه جاری ساختن اصل اعسار به نفع زوج است؛ مگر توانایی زوجه در اثبات توانایی مالی زوج که در غالب موارد این امکان از اساس منتفی است.
۲) البته در صورت عدم ارائه دادخواست اعسار توسط زوج ظرف مدت رسیدگی به دعوای مطالبه مهریه، به موجب ماده ۳ قانون جدید نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب ۱۳۹۳ چنانچه زوج تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه، ضمن ارایه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده ‌باشد، حبس نمی‌شود؛ مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود.
۳) چنانچه زوج خارج از مهلت مقرر در این ماده، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خود را اقامه کند، هرگاه زوجه آزادی وی را بدون اخذ تأمین بپذیرد یا زوج به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل مهریه ارائه کند، دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس زوج خودداری و در صورت حبس، او را آزاد می کند.

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی